کد مطلب:369940 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:512

19- اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْدِلْنِی مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمَحَبَّةَ
 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

امام سجاد علیه السلام در این قسمت از دعای ((مكارم الاخلاق )) چند جمله را از پی هم آورده و به مناسبت هر جمله از پیشگاه الهی تمنایی نموده است كه به خواست خداوند، هر یك از جمله ها مورد بحث قرار می گیرد و درباره اش به قدر لازم توضیح داده می شود. در جمله اول پس از درود به حضرت محمد (ص ) و آل محمد (ص ) عرض می كند: بارالها! كینه شدید دشمنان مرا به دوستی مبدل فرما.

حب و بغض یا مودت و عداوت در قرآن شریف و روایات اولیای اسلام درباره خداوند نسبت به مردم و همچنین درباره مردم نسبت به یكدیگر به كار برده شده با این تفاوت كه حب و بغض خداوند نسبت به مردم همه جا بر اساس حق و عدل است ، اما دوستی و دشمنی مردم نسبت به یكدیگر گاهی عادلانه و بر وفق حق است و گاهی ظالمانه و برخلاف عدل و انصاف . در اینجا پاره ای از آیات و روایات ذكر می شود:

ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا كانهم بنیان مرصوص (396)

خداوند افراد با ایمانی را دوست دارد كه در راه او جهاد می كنند و همانند بنیانی به هم پیوسته و محكم در برابر دشمن پای برجا و استوارند.

در این آیه ، خداوند محبت خود را نسبت به مجاهدین فی سبیل الله اعلام فرموده است ، زیرا اینان برای اعلای حق و اقامه عدل ، برای امحای باطل و از میان بردن ظلم مجاهده می كنند و جان خود را از كف می دهند و همه این اعمالی كه مورد هدف آنهاست بر وفق دادگری و براساس پاكی و فضیلت است .

از این رو خداوند آنان را دوست دارد. كسانی كه واجد شرایط جهاد فی سبیل الله هستند و مكلف اند در جبهه شركت كنند و از وظیفه دینی سرباز می زنند و به امر الهی اعتنا نمی كنند مبغوض حضرت حق اند زیرا اینان به نوبه خود بر اثر تسلطی كه دارند موجب می شوند حق تضعیف شود و باطل قوی گردد.

عن النبی الله علیه و آله : ان الله عزوجل یبغض رجلا یدخل فی بیته ولایقاتل (397)

رسول اكرم فرموده است : خداوند دشمن دارد مرد توانایی را كه در خانه می نشیند و در جبهه جنگ شركت نمی كند و با معاندین نبرد نمی نماید.

اگر بخواهیم بدانیم چرا این گروه مطرود درگاه باری تعالی هستند و خداوند مهربان اینان را دشمن دارد می توانیم تاریخ چندساله كوتاه مدت حكومت علی علیه السلام را بخوانیم و ببینیم بر اثر سرپیچی و تخلف آن مردمی كه یك روز با التماس علی را حاضر كردند خلافت را بپذیرد و با او تبعیت نمودند و یك روز عهدشكنی كردند و از انجام وظیفه شانه خالی نمودند چه مصائب سنگینی برای اسلام و مسلمین پدید آمد، چه خونهایی از بیگانگان به زمین ریخته شد، و چگونه اسلام عزیز از پیشروی بازماند، و چطور یك سلسله عناصر فاسد بی دین بی علاقه به اسلام بر كرسی خلافت تكیه زدند و زمام امور مسلمین را به دست گرفتند، فاجعه هایی به بار آوردند و آبروهایی از اسلام بردند. اینان با اعمال ناروای خود موجب شدند كه علی (ع) به كشتن برود، باعث شدند كه تاریخ خونین كربلا به وجود آید و آن فاجعه عظیم رخ دهد و خونهای مقدسی به زمین ریخته شود و اهل بیت رسول اكرم به اسارت به كوفه و شام بروند و خلاصه ، آنقدر حوادث بد پیش آمد كه برای انسانیت مایه شرمساری است . آیا نباید این گروه متخلف از سربازی دین مطرود الهی باشند؟ آیا نباید خداوند مهربان اینان را كه مایه شكست عدل و دادگری شدند دشمن بدارد؟ پاسخ این پرسش بر هیچیك از شنوندگان پنهان نیست .

یكی دیگر از اموری كه موجب بغض و دشمنی خدا می شود این است كه افراد، فقط امور مربوط به زندگی دنیا را فرا گیرند و عملا آنها را به كار بندند اما از معارف اخروی كه مایه تعالی انسان و موجب سعادت ابدی است ناآگاه و جاهل باشند.

عن النبی صلی الله علیه و آله : ان الله تبارك و تعالی یبغض كل عالم بالدنیا و جاهل بالاخره (398)

رسول گرامی فرموده است : خداوند دشمن تمام افرادی است كه به امور دنیوی عالم اند و نسبت به امور آخرت جاهل و نادان .

خداوند حكیم ، بشر را برای زندگی ابدی آخرت خلق كرده و دنیا برای او به منزله گذرگاه است ، باید از سرای گذران برای آخرت جاودان ذخایری بیندوزد و توشه ای بردارد و از این راه موجبات رفاه و آسایش خود را در جهان بعد از مرگ تهیه نماید.

عن علی علیه السلام قال : ایها الناس ! انما الدنیا دار مجاز و الاخره دار قرار. فخذوا من ممركم لمقركم (399)

علی (ع) فرموده است : ای مردم ! دنیا خانه عبور است و آخرت ، سرای قرار و جاودان ، پس ، از منزلگاه گذران برای عالم جاودان زادی بگیرید و توشه ای بردارید و تهیدست از این سرای به عالم آخرت منتقل نشوید.

بدبختانه در دنیای امروز توجه بیشتر مردم جهان معطوف به زندگی دنیاست ، علم و دانش را برای بهزیستی فرا می گیرند و برای آخرت ، كه هدف خلقت انسان است ، توجهی ندارند. گویی دنیای امروز مصداق واقعی حدیث رسول گرامی است و مردمش مبغوض حضرت باری تعالی هستند زیرا هدف اینان در جهان كنونی لذت گرایی و بهتر زیستن است ، انسانیت و سجایای انسانی را پیش پای لذایذ مادی قربانی نموده اند و از آن اسمی نمی برند، مردمی كه عطایای الهی را آنطور كه باید نمی بینند و فقط توجهشان به مادیات است و بس و به فرموده رسول گرامی ، عذاب الهی در انتظار آنان است .

عن النبی صلی الله علیه و آله : من لم یرلله عزوجل علیه نعمه الا فی مطعم اومشرب اوملبس فقد قصر عمله و دنا عذابه (400)

رسول اكرم فرموده است : كسی كه نعمتهای خدا را درباره خودش جز بر خوردنی و نوشیدنی و پوشیدنی نمی داند اعمالش در دنیا نارسا و كوتاه است و عذابی كه دامنگیرش خواهد شد بسیار نزدیك .

از جمله اموری كه منشاء بغض و دشمنی خداوند است و در حدیث رسول اكرم آمده ، افساد كردن و نمانی نمودن بین مردم مسلمان است .

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : ابغضكم الی الله المشاوون بالنمیمه المفرقون بین الاخوان المسلتمسون للبراء اء العثرات (401)

رسول اكرم فرموده است : مبغوضترین شما نزد خداوند كسانی هستند كه راه تفتین و نمانی را در پیش می گیرند، بین برادران جدایی می افكنند و می كوشند تا دامن افراد پاك را به لغزشها آلوده نمایند و آنان را در جامعه ننگین سازند.

از این حدیث كه معروض افتاد روشن شد كه بغض و دشمنی خداوند نسبت به افراد مبغوض بر اساس عدل و انصاف و اقتضای عمل آنان است .

برای آنكه بدانیم حب و دوستی باری تعالی نیز نسبت به افراد محبوب بر اساس عدل و دادگری و بر مبنای تفضل و رحمت است چند حدیث در این باره ذكر می شود.

عن ابیجعفر علیه السالم قال : اذا اردت ان تعلم ان فیك خیرا فانظر الی قلبك ، فان كان یحب اهل طاعه الله و یبغض اهل معصیته ففیك خیر والله یحبك (402)

امام باقر (ع) فرموده است : اگر خواستی بدانی در تو خیر و خوبی وجود دارد به دلت نظر افكن ،اگر دیدی قلبت اهل طاعت خدا را دوست دارد و اهل معصیت خدا را دشمن دارد در تو خیر و خوبی وجود دارد و خداوند هم دوستدار توست .

عن النبی صلی الله علیه و آله : الا و من احب فی الله وابغض فی الله و اعطی فی الله و منع فی الله فهو من اصفیاء الله (403)

رسول اكرم پس از بیان ارزش دوستی مؤ من نسبت به مؤ من می فرماید: آگاه باشید! هر كس برای خدا دوست بدارد برای خدا دشمن بدارد، برای خدا عطا كند، و امساك كند برای خدا، او از بندگان گزیده و خالص خداوند است .

دوستی خداوند بر اساس حق و عدل است ، محبت خداوند امید بخش و انسان ساز است ، دوستی خداوند ابواب رحمت را به روی مردم می گشاید و آنان را مشمول فیض خود قرار می دهد. در قرآن شریف فرموده است :

ان الله یحب التوابین (404)

گناهكارانی كه از معصیت باری تعالی نادم شده اند و مصمم اند كه به سوی خدا بازگشت نمایند و خویشتنن را از نعمت اطاعت و اعمال صالحه برخوردار سازند، خداوند بزرگ دوستدار اینان است و مژده دوستی خود را با جمله ان الله یحب التوابین ، در قرآن شریف ، اعلام فرموده است .

بحث دوستی و دشمنی خداوند نسبت به مردم در اینجا پایان می یابد، اما دوستی و دشمنی مردم نسبت به یكدیگر گاهی بر وفق حق است و گاه برخلاف آن . در این سخنرانی با استفاده از روایات ، راجع به هر دو قسمت توضیح داده می شود - اگر حب و بغض و دوستی و دشمنی مردم درباره یكدیگر به انگیزه ایمان باشد آن دوستی و دشمنی بر وفق حق و عدل است و داشتن چنین محبت و عداوتی در روایات اولیای دین از فرایض اسلامی به حساب آمده و نشانه ایمان كامل است .

عن النبی صلی الله علیه و آله : الحب فی الله فریضه و البغض فی الله فریضه (405)

رسول گرامی فرموده : دوست داشتن از برای خدا از واحبات است و دشمن داشتن برای پروردگار نیز از فرایض است .

عن البیعبد الله علیه السلام قال : من احب لله و ابغض لله و اعطی لله فهو ممن كمل ایمانه (406)

امام صادق (ع) فرموده : كسی كه برای خدا دوست بدارد، برای او دشمن بدارد، و برای او عطا كند، او از كسانی است كه واجد ایمان كامل اند.

اگر حب و بغضهای مردم نسبت به یكدیگر برای خدا باشد آن دوستی و دشمنی ، مقدس و بر طبق حق و عدل است ، اما اگر منشاء دوستی و دشمنی ، هوای نفس باشد نه تنها دارای ارزش معنوی نیست ، بلكه ممكن است در مواقعی ضررهای بسیار بزرگ و خساراتی غیرقابل جبران به بار آورد. كودك به كشش طبیعی خواهان آزادی مطلق است . می خواهد هر چه زودتر خویشتن را به هدفهای ناروای خود برساند و هر جا برود و به هر كاری كه میل دارد دست بزند و اگر در مواردی مادر روی مصلحت مزاحم او شود و بخواهد از وی سلب آزادی نماید سخت ناراحت و خشمگین می گردد. خردسال در سنین اول زندگی ، اعمال تخریبی بسیار دارند، هر جا دستشان برسد ویرانی به بار می آورند، مورچه ها را می كشند، گلها را پرپر می كنند، نهال كوچك درختها را آنقدر تكان می دهند تا ریشه های آن از جا كنده شود، عروسكهای خود را پاره می كنند، اگر گنجشكی به دستشان افتد پرهایش را می كنند، گچ دیوارها را می ریزند، موی سر بچه های ضعیفتر از خود را می كشند، و خلاصه موجب اختلالات بسیارند و مادران باید پیوسته مراقب آنان باشند و از كارهای نادرستشان منع نمایند. یكی از اساتید روان می گویند: خوشبختانه اطفال ویرانگر و مخرب ناتوان و ضعیف اند و اگر آنان به قدر جوانان نیرومند و قوی می بودند زندگی برای بزرگسالان تلخ و غیرقابل تحمل می شد. والدین و مربیان پیوسته اطفال خردسال را از كارهای ناروا منع می كنند و با سخنان خویش ، قبح آن اعمال را به آنان می فهمانند و جدیت می كنند تا آنان را برای زندگی اجتماعی و حسن معاشرت با مردم تربیت نمایند. باید توجه داشت كه تربیت اطفال خردسال بدان معنی نیست كه تمایلات ویرانگری و تخریب در وجودشان محو و نابود می گردد، بلكه اثر تربیت آن است كه تمایل تخریب و شرارت را در ضمیرشان واپس می كند و در اعماق وجودشان پنهان می نماید و هر وقت فرصت مناسبی به دست آید تمایل واپس زده شده و از ضمیر باطن خارج می شود، از پس پرده خفا بیرون می آید و كارهای تخریبی را آغاز می نماید. این مطلب دقیق علمی و روانشناسی در كلام مولی الموحدین آمده است :

عن علی علیه السلام قال : الشركامن فی طبیعه كل احد فان غلبه صاحبه بطن و ان یغلبه ظهر(407)

علی (ع) فرموده است : شر و بد كاری در باطن تمام انسانها وجود دارد، اگر هر فردی بر آن تمایل غلبه كند همچنان در ضمیرش پنهان می ماند و اگر نتواند بر آن پیروز گردد میل شر و ویرانگری آشكار می شود و او را به فعالیتهای ناروا وادار می سازد.

حب و بغضهای ناروا و خلاف عدل از طبع متجاوز بشر سرچشمه می گیرد و آدمی را به راهی كه مرضی خدا نیست سوق می دهد. پیمبران الهی آمده اند تا مردم را انسان بسازند و غرایز بی قید و بند را با نیروی ایمان و حسن تربیت مهار كنند و هر فردی را به طبع سركش و متجاوزش مسلط سازند. متاسفانه موفقیت فرستادگان خدا در این راه ناچیز بوده و نتوانستند در رسالت خود به پیرزی كامل دست یابند، زیرا اولا خداوند حكیم انسانها را مختار آفریده و در قبول و رد دعوت انبیا آزادی عمل داشته اند و در هر عصر و زمان بیشتر مردم پذیرش آن سرباززدند، و ثانیا گروه معدودی كه در هر عصر دعوت انبیا را اجابت كردند و به پیروی از اوامر الهی تن دادند اكثرشان از نظر ایمان ضعیف بودند و ایمان ضعیف قادر نیست طبع سركش و متجاوز مردم را مهار نماید و موقع طغیان غرایز، آنان را از گناه و ناپاكی بازدارد. در این موقع حساس ، افرادی كه از نظر ایمان ، متوسط الحال اند بر سر دوراهی قرار می گیرند، امر الهی آنان را به اجتناب از گناه و ناپاكی دعوت می كند اما طبع سركش و غرایز نیرومند به راه گناهشان می خواند و در اغلب مواقع ، هوای نفس پیروز می شود و فضیلت و تقوا شكست می خورد. علی (ع) این تضاد و كشاكش خطرناك را ضمن حدیثی بیان نموده و خاطر نشان ساخته است . هر كس در این مواقع حساس ، عنان نفس سركش را از دست بدهد و راه گناه را در پیش گیرد به دشمن انسانیت خویش كمك كرده و زمینه تباهی خود را فراهم آورده است .

عن علی علیه السلام قال : النفس مجبوله علی سوء الادب و العبد ماءمور بملازمه حسن الادب والنفس تجری بطبعها فی میدان المخالفه والعبد یجهد بردها عن سوء المطالبه فمتی اطلق عنانها فهو شریك فی فسادها و من اعان نفسه فی هوی نفسه فقد اشرك نفسه فی قتل نفسه (408)

علی (ع) فرموده : نفس آدمی به طور فطری به راه نادرستی و خلاف ادب گرایش دارد و بنده خدا ماءمور است كه همواره ملازم حسن ادب و درستكاری باشد. نفس به كشش طبیعی میدان مخالفت را در پیش می گیرد و بنده خدا جدیت می كند تا نفس را از خواسته های ناروایش باز دارد. هر وقت بنده خدا عنان نفس سركش را واگذارد او نفس خویشتن را در فساد یاری داده و كسی كه نفس خود را در هوی و تمایلاتش یاری دهد، با این عمل در قتل نفس خویشتن شركت نموده است .

به شرحی كه توضیح داده شد، كودكان خردسال به جاذبه طبیعی ، طالب آزادی بی قید و شرطاند، خوب و بد را نمی فهمند و صلاح و فساد خویش را درك نمی كنند.آنان مایل اند آزاد باشند تا به هر كاری كه می خواهند دست بزنند و از تخریب و ویرانسازی كه انجام می دهند لذت می برند.اگر والدین و مربیان دانا مانع آزادی اطفال گردند با خشونت و تندی فریاد می زنند، آنان را با چشم بغض و بدبینی می نگرند، و از مزاحمتی كه در كارشان فراهم آورده اند خشمگین و غضبناك اند. موقعی كه دوران كودكی را پشت سر می گذارند، به سنین جوانی می رسند، و بالغ می گردند طبع آزادی طلبشان از میان نمی رود و آن خواسته فطری همچنان باقی و برقرار است ، می خواهند همانند دوران كودكی راهشان باز باشد و چیزی مانعشان نشود. قرآن شریف در این باره فرموده :

بل یرید الانسان لیفجر امامه . یسال ایان یوم القیامه (409)

آدمی میل دارد پیش رویش سدی نباشد، راهی را كه می پیماید بلامانع طی كند، و تمایلات خویش را آنطور كه می خواهد اقناع نماید، و چون با وی از روز جزا و مواخذه الهی صحبت شود از روی استهزا و انكار می گوید: قیامت چه وقت فرامی رسد؟ و روز جزا كی بر پا می گردد؟ البته جوانان و میانسالان بر اثر تجاربی كه در طول سنین قبل از بلوغ انداخته اند تا اندازه ای به صلاح و فساد واقف شده اند، نیك و بدها را تا حدی شناخته اند و مانند كودكان ، اعمال جوانان و بزرگسالان به تمام حقایق واقف شده اند. و از تمام ابعاد مانند كودكان خطر آزادی بی قید و شرط را نمی فهمند و نمی دانند كه اگر غرایز حیوانی در سنین جوانی از آزادی مطلق برخوردار باشد.

انسانیت نابود می شود، تعالی و تكامل از میان می رود، و مفاسد غیرقابل جبران به بار می آید. پیمبران الهی كه پدران روحانی و مربیان خدایی هستند آمده اند تا خواهشهای نفسانی مردم را تعدیل نمایند و آنان را از آزادی های مضر و خطرناك كه سد راه صلاح و رستگاری انسان است برحذر دارند. بدبختانه رفتار و گفتار جوانان و بزرگسالان نادان با پدران روحانی و مربیان الهی همانند رفتار و گفتار كودكان خردسال با والدین و مربیان است ، همانطور كه كودكان بر سر پدر و مادر فریاد می زنند و با خشم و خشونت به آنان می گویند: چرا از ما سلب آزادی می كنید؟ جوانان و بزرگسالان نیز با پدران روحانی و مربیان الهی خود با همان چشم می نگرند و نسبت به آنان بغض و كینه ابراز می دارند، اگر دستشان برسد آزارشان می دهند و ممكن است در مواقعی به قتلشان همت گمارند نه تنها پیمبران الهی برای دعوت به دین حق و اقامه عدل در معرض قتل قرار می گرفتند، بلكه در مواقعی علمای دین را كه مبلغ دعوت پیمبران بودند می كشتند. قرآن كریم در این باره فرموده است :

ان الذین یكفرون بآیات الله و یقتلون النبیین بغیر حق و یقتلون الذین یامرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب الیم (410)

كسانی كه به آیات الهی كفر می ورزند و پیمبران خدا را بناحق می كشند و همچنین كسانی از مردم را كه جامعه را به قسط و دادگری امر می كنند به قتل می رسانند به آنان عذاب دردناك خداوند را مژده بده . امام سجاد علیه السلام در جمله اول این قسمت از دعای ((مكارم الاخلاق )) بعد از درود بر محمد و آل محمد عرض می كند:

و ابدلنی من بغضه اهل الشنان المحبه .

بارالها! دشمنی سخت و عمیق كسانی را كه با من كینه و عداوت دارند به محبت و دوستی مبدل نما.

بغضه در لغت عرب معنای دشمنی شدید است ، اگر كسی سؤ ال كند: چرا كسانی با امام سجاد بغض و كینه شدید داشتند؟ مگر امام با آنان چه كرده بود كه عمل آن حضرت در ضمیرشان اثر عمیق گذارد و منشاء كینه شدید گردید؟ به نظر می رسد كه پاسخ این پرسش از مجموع سخنرانی امروز به دست آمده باشد. دشمنی شدید بعضی با امام سجاد همان عداوت و كینه ای است كه هوی پرستان و طالبان آزادی بی قید و شرط غرایز و شهوات با پیمبران الهی داشتند، دشمنی افرادی با امام سجاد همانند دشمنی نمرود با ابراهیم ، دشمنی فرعون با موسی ، دشمنی گروه مستبد ظالم عرب با پیمبر گرامی اسلام ، و دشمنی آل امیه و آل عباس با ائمه معصومین علیه السلام بود. خلاصه ، كسانی با امام سجاد علیه السلام كینه و دشمنی شدید داشتند كه می خواستند در پرتو حكومت ظالمانه آل امیه به مال و مقام ، جاه و منصب ، و فرمانروایی و قدرت برسند و تمایلات غیرمشروع غرایز و شهوات خویشتن را از این راه ارضا نمایند. اینان به صور مختلف مزاحم امام سجاد بودند و بر ضد آن حضرت تحریكاتی داشتند.

روی ان الحجاج بن یوسف كتب الی عبدالملك بن مروان : ان اردت ان یثبت ملكك فاقتل علی بن الحسین . فكتب عبدالملك : اما بعد، فجنبنی دماء بنی هاشم و احقنها فانی رایت آل ابی سفیان لما اولعوا فیها لم یلبثوا ان ازال الله الملك عنهم .(411)

حجاج بن یوسف به عبدالملك مروان نوشت : اگر می خواهی حكومتت تثبیت شود و ملكت پابرجا بماند علی بن الحسین را به قتل برسان . عبدالملك در جواب نوشت : مرا از كشتن بنی هاشم دور نگاهدار و خون آنان را محفوظ بدار كه من دیدم وقتی آل ابی سفیان با رغبت و میل به ریختن خون آنان دست زدند طولی نكشید كه خداوند حكومتشان را برانداخت و به زمامداری آنان خاتمه داد.

امام سجاد علیه السلام از خداوند درخواست می كند: بغض و كینه دشمنان مرا به دوستی مبدل نما زیرا ذات اقدس الهی مقلب القلوب است ، اوست كه می تواند دشمنی ها را از قلوب ببرد و دوستی و محبت را جایگزین آنها سازد، و این مطلب در قرآن شریف مكرر خاطرنشان گردیده است .

و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا واذكروا نعمه الله علیكم اذ كنتم اعداء فالف بین قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا(412)

همه شما ریسمان خدا را دستاویز خود نمایید و نعمت او را به یاد بیاورید كه موقعی دشمن یكدیگر بودید و خداوند دلهای شما را با هم مهربان ساخت ، روز محبت را درك كردید و از نعمت گرانقدر برادری برخوردار شدید.

و الف بین قلوبهم لو انفقت ما فی الارض جمیعا ما الفت بین قلوبهم ولكن الله الف بینهم (413)

خداوند است كه دلهای مؤ منین را به هم مهربان نمود. اگر تو تمام آنچه كه در زمین است انفاق می نمودی نمی توانستی پیوند محبت و دوستی در دلها ایجاد نمایی ، اما خداوند با اراده توانای خود این مهم را انجام داد.

به طوری كه در روایات و تواریخ آمده افراد بسیاری بودند كه با رسول گرامی اسلام و ائمه معصومین (ع) دشمنی داشتند، حتی بعضی از آنان فكر قتل در سر می پروردند، اما خداوند مقلب القلوب از طرق مختلف ، روحیه دشمنان را تغییر می داد، بعضی عداوتشان به محبت تبدیل می شد و بعضی از دشمنی و كینه توزی دست می كشیدند.

ان شیبه بن عثمان قال : استدبرت رسول الله صلی الله علیه و آله یوم حنین و انا ارید ان اقتله بطلحه بن عثمان و عثمان بن طلحه و كانا قتلا یوم احد، فاطلع الله رسوله علی ما فی نفسی ، فالتفت الی و ضرب فی صدری و قال : اعیذك بالله یا شیبه . فارعدت فرائصی فنظرت الیه و هو احب الی من سمعی و بصری . فقلت : اشهد انك رسول الله و ان الله اطلعك مافی نفسی (414)

شیبه بن عثمان می گوید: در روز حنین پشت سر پیامبر اكرم می رفتم و می خواستم آن حضرت را در مقابل خون طلحه بن عثمان و عثمان بن طلحه به قتل برسانم زیرا آن دو نفر در جنگ احد كشته شده بودند. خداوند پیامبراش را از فكر من آگاه نمود، رسول خدا متوجه من شد، دست به سینه من زد، نام خدا را برد و به حفظ من دعا نمود. بندهای استخوانم از این عمل لرزید، در همان لحظه به حضرتش نگاه كردم دیدم او از گوش و چشمم نزد من محبوبتر است . به نبوتش شهادت دادم و گفتم : خداوند ترا از نیت من آگاه فرمود.

امام سجاد علیه السلام بعد از واقعه كربلا و مراجعت به مدینه با مشكلات جدیدی مواجه شد و رنج و عذاب آن حضرت به شكلهای تازه ای از ناحیه دشمنان افزایش یافت . آل امیه از پیروزی نظامی در واقعه كربلا نه تنها طرفی نیستند و در افكار عمومی بهره ای نبردند، بلكه ضرر بسیاری از این راه نصیبشان گردید و زبان مردم به سب و لعنشان گشوده شد. از اینرو دشمنی خاندان بنی امیه و طرفدارانشان نسبت به امام سجاد علیه السلام افزایش یافت و حضرتش پیوسته با خطرات گوناگونی مواجه بود. مشكل امام وقتی زیادتر شد كه مردم با ایمان مدینه بر ضد حكومت یزید فاسد و شارب الخمر، كه فرزند گرامی رسول اكرم را كشته بود قیام نمودند و با عبدالله بن حنظله برای پیروزی انقلاب به فداكاری و مرگ بیعت كردند. گرچه امام علیه السلام در عصر انقلاب و جنبش مردم وارد نبود و یزید هم به موجب گزارشهایی كه دریافت كرده بود از این قضیه آگاهی داشت ، اما بعید نبود كه دشمنان امام از فرصت استفاده كنند و به عنوان فعالیتهای پنهانی و محرمانه اصل انقلاب را به آن حضرت مستند نمایند. تنها عاملی كه می توانست توطئه خائنانه آنان را درهم بشكند و نقشه های آنان را بی اثر نماید دعاهای خاضعانه امام سجاد و اراده و عنایت حضرت باری تعالی بر استجابت آن دعاها بود. یزید برای آنكه انقلاب مدینه را آرام كند و مردم را سركوب نماید عنصر خطرناكی به نام مسلم بن عقبه را برای انجام این ماءموریت در نظر گرفت ، او را احضار نمود و به وی دستورهای خائنانه ای داد، دوازده هزار نظامی از مردم شام تحت فرماندهیش قرار داد و او را با اختیار تام به حجاز فرستاد. در ضمن ، راجع به امام سجاد علیه السلام به وی توصیه نمود و گفت :

و انظر علی بن الحسین و اكفف عنه و استوص به خیرا فانه لم یدخل فی شی ء ممادخلوا فیه (415)

در امر امام سجاد دقت كن ، مزاحمتی فراهم ننما، و از او خواست كه درباره آن حضرت به خیر و خوبی رفتار نماید، زیرا امام سجاد در امری كه مردم در آن مداخله نموده اند وارد نشده است . با این حال از ناحیه امام سجاد احساس خطر می شد. از این رو موقعی كه مسلم و لشكریانش به سوی مدینه در حركت بودند امام سجاد علیه السلام این دعا را در پیشگاه الهی عرض كرد:

رب ! كم من نعمه انعمت بها علی و قل لك عندها شكری و كم من بلیه ابتلیتنی بها قل لك عندها صبری . فیامن قد قل عند نعمته شكری فلم یحرمنی و یامن قل عند بلائه صبری فلم یخذلنی ، یاذا المعروف الذی لاینقطع ابدا! و یاذا النعماء التی لا تحصی عددا! صل علی محمد و آل محمد و ادفع عنی شره فانی ابرء بك فی نحره و استعیذ بك من شره (416)

خدای من ! چقدر نعمتهایی كه به من عطا فرمودی و شكرگزاریم در پیشگاه مقدست در مقابل آن نعمتها كم بود، و چقدر مرا به بلا مبتلا نمودی و صبرم در مقابل آن بلایا كم بود، پس ای كسی كه به علت كمی شكرم در مقابل نعمتها مرا محروم ننمودی و ای كسی كه به سبب قلت صبرم در مسائل ، مرا از یاریت بی نصیب نفرمودی ، ای كسی كه خیرت هرگز منقطع نمی شود و نعمتهایت به شمار نمی آید، درود فرست بر محمد و آلش و شر او را از من بگردان كه من دفع ایذاء او را از تو می خواهم و از شرش به تو پناه می برم .

خداوند دعای امام سجاد را مستجاب نمود و شری را كه ممكن بود از ناحیه مسلم به عقبه بر آن حضرت وارد شود برطرف ساخت .